کد مطلب:28576
شنبه 1 فروردين 1394
آمار بازدید:17
اهل سنت قائلند كه اگر حديث جابر صحيح باشد پيامبر اكرم(ص) يك حكومت ظالمانه ايجادكرده چون حق راي از مردم گرفته شده. پاسخ اين شبهه چيست؟
اين اشكال بسيار پوچ و واهي است؛ زيرا: اولاً؛ پيامبر چنين كاري را به دستور خدا و براي سعادت مردم انجام داده است و ظالمانه خواندن اين كار به معناي تقدم بخشيدن به رأي مردم در برابر حكم سعادت آفرين الهي است و چنين چيزي نه از نظر عقل سليم مورد قبول است و نه در منطق دين. آيا به راستي خدا كه نسبت به سعادت انسان خيرخواه و از خود بشر داناتر است، نمي تواند در جهت خير و سعادت بشر اماماني را نصب كند؟ آيا نعوذ بالله اين كار خدا ظالمانه است؟ مگر خداوند قبل از اين نيز چنين نكرده و در قرآن مجيد نسبت به حضرت ابراهيم نفرموده است كه: {H{/Bإِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً{w9-12w}{I2:124I}/}H}؛ {Mمن تو را امام و پيشواي مردم قرار دادم M}». اين انديشه ناشي از تفكر غربي است كه رأي مردم را بر جعل و نصب الهي مقدم مي دارد، و يك مسلمان هرگز نبايد به خاطر نپذيرفتن يك حقيقت، دست به دامان اين حرف ها شود. ثانياً؛ نصب الهي و معرفي از سوي پيامبر به معناي گرفتن حق رأي مردم نيست. زماني اين مسأله موجب گرفتن حق رأي مي شود كه شخص منصوب و معرفي شده در هر شرايطي و به هر شكلي، حتي با زور سر نيزه بتواند سلطه خود را بر مردم تحميل كند. در حالي كه در عقيده امامت چنين چيزي وجود ندارد؛ ولي در سلطه جابرانه بر مردم از سوي حكام اموي و عباسي انجام گرفته است و روزبهان خنجي - كه از علماي اهل سنت مي باشد - حكومت از طريق زور و غلبه را مشروع دانسته است. در اعتقاد به امامت، ائمه معصومين(ع) از سوي خداوند و از طريق معرفي پيامبر، به امامت نصب شده اند و مردم موظف به حمايت و پيروي از ايشان مي باشند؛ ولي اگر مردم از اين وظيفه شرعي خود تخطي كنند، آنان موظف و مجاز نيستند كه به هر وسيله ممكن سلطه خود را تحميل كنند؛ بلكه اگر مردم از آنان بخواهند عملاً رهبري را در دست مي گيرند و در غير اين صورت به وظايف ديگر در جهت هدايت و ارشاد مردم مي پردازند. حضرت علي(ع) در ضمن يك روايت طولاني نقل مي كنند: «{Hو كان رسول الله صلي الله عليه و آله و سلم عهد الي فقال: يا بن ابي طالب لك ولاء امتي من بعدي، فان و لوك في عافية و اجتمعوا عليك بالرضي فقم بأمرهم، و ان اختلفوا عليك فدعهم و ما هم فيه H}؛{Mپيامبر(ص) با من عهد كرده و فرمودند: اي پسر ابوطالب ولايت امت من بر عهده تو است؛ ليكن اگر مردم با خشنودي و بدون درگيري حكومت را به تو دادند زعامت ايشان را برعهده گير، اگر درباره تو اختلاف كردند، آنان را رها كن و به حال خود واگذارM}، {V(المسترشد، ص 474 و نيز كشف المهجه «ابن طاووس»، ص 180)V}. اكنون سؤال مي شود كه آيا اين گونه امامت و نصب، معرفي ظلم و ناديده گرفتن رأي مردم است يا حكومت غاصبانه امثال معاويه و...؟ ثالثاً؛ مگر ابوبكر براي پس از خود عمر را به خلافت تعيين نكرد؟ و يا عثمان به وسيله شوراي شش نفره انتصابي از ناحيه عمر تعيين نشد؟ پس رأي مردم كجا رفت؟ واقعيت آن است كه اگر هم كسي بخواهد دمكراتيك فكر كند بهترين و سالم ترين نمونه آن را در تفكر اسلامي شيعه مي توان يافت. ازاين رو حضرت امام خميني فرمودند: «اسلام دمكراتيك نيست ولي از همه دمكراسي ها بالاتر است»، {V(صحيفه نور، ج 1، ص 130)V}.
مطالب این بخش جمع آوری شده از مراکز و مؤسسات مختلف پاسخگویی می باشد و بعضا ممکن است با دیدگاه و نظرات این مؤسسه (تحقیقاتی حضرت ولی عصر (عج)) یکسان نباشد.
و طبیعتا مسئولیت پاسخ هایی ارائه شده با مراکز پاسخ دهنده می باشد.